کارکرد های فرعی

یکی از کارکردهای فرعی مجمع های زنانه، پیدا کردن همسر مناسب برای دختران و پسران است. به این مورد پیش از این در پستی جداگانه اشاره کرده بودم. تجربه مشابهی در امامزاده محسن داشتم، طبق معمول برای جمع آوری داده هام به این امامزاده رفتم. خانم هایی که مایل به برقراری ارتباط هستند با یکی از این سوال ها مکالمه را شروع می کنند:

- دانشجویی؟

- اصفهانی نیستی؟

- شوهر داری؟

برای برقراری ارتباط باید به این سوال ها و سوالات احتمالی دیگر با دقت و حوصله جواب بدید و در نهایت به یک کانال ارتباطی وصل بشید.

هربار بعد از ورودم به امامزاده 5 تا 7 خانم رو می بینم که نزدیک در ورودی، بالای صحن، روی صندلی نشتند، همیشه تو دلم اونها رو "شورای خلیفه گری" صدا می کنم، یکی از خانم ها با حجاب خاصی مشخصا از مرتبه بالاتری نسبت به بقیه برخوردار است، علاوه بر پوشش مقنعه و چادر ، چانه و لب های خود را با شال سبزرنگی می پوشاند، این خانم خادم حرم است، بسیاری از خانم ها پس از ورود برای تبرک با وی دست می دهند و آن دستشان را بوسیده و بر پیشانی می گذارند یا تنها به سر و رو و شانه های وی دست می کشند.

اینبار سعی کردم نقطه ای نزدیک به این شورای خلیفه گری را برای نشستن انتخاب کنم. خانمی که نزدیکم بود با همان سوال های مذکور سر حرف را باز کرد:

- شوهر داری؟

- بله

- ا! چند وقته ازدواج کردی؟

- نزدیک 2 سال

- اصفهانی نیستی نه؟

- نه شمالی هستم، اصفهان رو دوست داشتم اینجا موندگار شدم

- ا منم شمالی ها رو خیلی دوست دارم، خوشرو هستن، آدم بینشون روح و روانش تازه می شه...

صحبت هامون ادامه پیدا کرد تا رسید به خبر این اسید پاشی های جدید تو اصفهان، ناگهان دو نفر از خانم هایی که کمی دورتر بودند هم به جمع ما ملحق شدند، مشخصا به طور نا محسوس تا اون لحظه هم در جریان صحبت های ما بودند... صحبت در جمع 4 نفره ادامه داشت که ناگهان یکی از اعضای شورای خلیفه گری رو بالای سرمون دیدم. از خانمی که کنارم بود پرسید:

- عروست رو با خودت آوردی؟

- نه، ولی خودش شوهر داره

- ا! راست می گه؟

- آره دیگه ، حلقه هم دستشه.

خانم سر و پای من رو بررسی کرد: حیف! قشنگ هم بودی...

مکالمه بدون توجه به حضور من ادامه داشت! به قول آرزو انگار که من سوم شخص غایب بودم! خانمی که کنارم بود ادامه داد:

- من که پسرام زن دارن، واسه پسرای خواهرم می خواستم که نشد،

خانم دیگر رو به من کرد: خواهر شکل خودت، همین هم سن و سالای خودت نداری؟

- نه، خواهرم سنش بیشتر از منه

- آها، خوب چه می شه کرد؟ خوشبخت باشی

خانم به جایگاهش کنار خادم حرم برگشت و خانمی که کنارم بود توضیح داد که خانم "خ" رابی است. پرسیدم رابی؟! و خانم توضیح داد رابی همون واسطه است. بین دخترا و پسرا واسطه ازدواج می شه. دلال محبته دیگه، خودت که می دونی چی می گم...

به قول آرزو از دوره قاجار به این کارکرد برخورد نکرده بودیم. حالا این کارکرد سنتی رو اینجا حی و حاضر می دیدم، اینقدر رسمی و احتمالا مطابق کارکرد سنتی با هر پیوند ، هدیه ای که ممکنه حتی وجه نقد باشه از طرفین دریافت خواهد کرد.

 

پیوست: در صورتی که در امر انتخاب همسر به بن بست خوردید خانم " خ" اونیه که سمت چپ خادم حرم نشسته و تنها با اشاره ای و تلویحی چندین و چند مورد آماده ازدواج براتون رو می کنه.

نذر صلوات

نذر صلوات یکی از بارزترین اشکال نذورات کلامی است، تعداد صلوات ها با توجه به نیت نذر کننده مشخص می شود و مشخصاً هرچه نیت برای نذر کننده مهم تر و بزرگ تر باشد تعداد صلوات ها نیز بیشتر می شود. تعداد صلوات ها معمولا از اعداد خاصی پیروی می کنند و اغلب با واحد شمارش " دورِ تسبیح" محاسبه می گردند. صلوات ها می توانند از تعداد کم مثل 5 و 7 عدد تا 14000 صلوات متغییر باشند. دامنه استفاده از این نذر از نیات کوچک (مثل به سلامت رسیدن مسافر و ...) تا نیات بزرگ(شفای بیمار، گشوده شدن گره از کاری و ...) متفاوت است علیرغم این موضوع با توجه به داده های جمع آوری شده تا امروز به نظر می رسد که از این نذر به ندرت در امر باروری و ازدواج استفاده می شود.

نذر صلوات از جمله نذوراتی است که می تواند به هر دو شکل فردی و جمعی اجرا شود؛ یعنی فردی که نذر کرده است می تواند تمام صلوات ها را خودش به تنهایی بفرستد یا از خانم های دیگر در اجرای آن یاری بطلبد. با توجه به مشاهدات شخصی ام به نظر می رسد در صورت لزوم اجرای جمعی نذر(به ویژه در نذر های بیش از 1000 صلوات) خانم ها به دو شیوه مختلف عمل می کنند: 1 یافتن داوطلبان در یک مکان زیارتی مثل امامزاده. 2 پهن کردن سفره صلوات. 

در مورد اول چنانکه شاهد آن بودم خانمی که نذر 14000 صلوات برای "درست شدن گرین کارت پسرش" داشت در صحن امامزاده می چرخید و به خانم ها تسبیح تعارف می کرد و توضیج می داد که برای نذر است، اکثر خانم ها بدون سوال و جواب تسبیح ها را قبول می کردند و چند دور صلوات با آنها می فرستادند( معمولا کمتر از 3 دور نبود) و تعداد دور تسبیح های خود را به خانم صاحب نذر اعلام می کردند و او نیز به ازای هر دور تسبیح یک نخود از کیسه ای به کیسه دیگر می انداخت، تعداد مجموع نخودها 140 عدد بود و با خالی شدن کیسه اول متوجه می شد که ادای نذر به پایان رسیده است.

در مورد دوم که شاهد اجرای یک نمونه از سفره عمومی آن بودم نیز ادای نذر به صورت جمعی اتفاق می افتاد. این مورد نیز در امامزاده برگزار می شد و از این رو آن را یک اجرای عمومی از این نذر تلقی می کنم؛ سفره سبز رنگی که پهن شده بود کاملا خالی بود و روی سفره تنها تعداد زیادی تسبیح قرار داشت. خانم هایی که از کنار سفره می گذشتند اغلب حتی به اندازه یک دور تسبیح هم که شده در اجرای آن شریک می شدند. 3 خانم در جایگاه بانی قرار داشتند، در ازای همکاری سایر خانم ها از آنها تشکر می کردند ولی در این نمونه ما با دعوت یا به عبارت دقیق تر با درخواستی واضح مبنی بر کمک برای اجرای نذر مواجه نبودیم. به نظر می رسید وجود سفره ای که پهن است به همه خانم ها این آگاهی را می داد که نذری در حال اجراست و چنانکه تمایل دارند می توانند در اجرای آن سهیم شده و به واسطه این کمک در اجر آن نیز شریک شوند. در این نمونه یکی از سه خانم مسئول محاسبه تعداد دورهای تسبیح بود. با توجه به تعداد تسبیح ها به نظر می رسید این نذر هم 14000 صلوات یا بیشتر باشد. این گروه از بانی ها هیچ تمایلی برای ذکر نیت خود یا تعداد صلوات هایی که نذر کرده بودند نداشتند.

در هر دو مورد خانم ها در سکوت بخشی از اجرای نذر را بر عهده می گیرند، لحظاتی شریک اجرای نذر هستند و پس از آن از کنش خارج می شوند در این نذر ممکن است دو کنشگر که در حال اجرای یک کنش مشابه در این آیین هستند هیچ گاه از وجود یکدیگر مطلع نشوند. به طور مثال حتی در مورد دوم که وجود سفره مرکزیتی به محل اجرای آیین می داد نیز برخی از خانم ها با گرفتن چند تسبیح از کنار سفره دور می شدند و در گوشه ای به صورت انفرادی به ادای اذکار می پرداختند و پس از اتمام سهم خود تسبیح ها را پس آورده و پس از درخواست "التماس دعا" از بانی محل اجرای آیین را ترک می کردند.

با توجه به موارد ذکر شده کنشگران این آیین را می توان به دو دسته اصلی (بانی که حضور دائمی دارد) و فرعی تقسیم کرد. حضور کنشگران فرعی در این آیین بسیار مهم است چراکه بدون حضور آنان اجرای جمعی آیین بی معنی می شود و از طرفی این افراد حداقل در نمونه های عمومی آیین حضوری گذرا دارند، به تعبییر ترنری، وارد فضای آستانه ای آیین شده و پس از اجرای نقش خود از آن خارج می شوند، آستانگی آیینی برای آنها به پایان رسیده است ولی ممکن است اجرای آیین همچنان ادامه داشته باشد.

کنش نمایشی آیینی

با توجه به داده های موجود به نظر می رسد زنان آگاهانه سوژه هایی را که مستقیماً با دغدغه های زندگی روزمره آنان در ارتباط است را موضوع این کنش های نمایشی قرار می‌دهند یا به عبارتی از سوژه های مرتبط با ادامه امر حیات به شدت استقبال می کنند. از نمونه این سوژه های نمایشی که همراه با طراحی صحنه و اجرای کنش نمایشی آیینی در مجالس مربوطه است می توان به گهواره علی‌اصغر(ع)، عروسی حضرت علی و حضرت فاطمه(س) و ،حجله قاسم و عروسی قاسم اشاره کرد، از طرف دیگر ما با نوعی روایتگری نقالانه در این آیین مواجه هستیم که در آن به ویژه به سوژه "ذکر مصیبت" پرداخته شده و روایتگر(روضه خوان) با حرکات بدن و تغییر لحن و آوای خود روایت دینی را نقل کرده و خانم ها گاه با گریه و ناله و بر سر و سینه کوبیدن و گاه با کل کشیدن، رقصیدن و دست زدن با وی هم آوایی کرده و به نوعی نقش مکمل را در نقالی وی ایفا کرده و روایت را به باورپذیری هرچه تمام تر نزدیک می کنند. در شکل دیگری از این گونه روایات افراد تظاهر می کنند که فرد مقدسی مثل حضرت فاطمه، امام زمان، حضرت رقیه و ... در مجلس حضور دارند و با این فرض به اجرای اعمال آیینی خود در حضور وی می پردازند که در این شرایط اعمال حالتی اغراق آمیز به خود گرفته و آیین بیش از رنگ و بوی مذهبی به سمت یک آیین نمایشی گرایش پیدا خواهد کرد.